من با بیتکوین شامش را پرداخت کردم، سپس یک آزمایش رابطهای آغاز کردیم

آن شب، جلوی کامپیوتر نشسته بودم و انگشتم روی دکمهی «ثبتنام» در BTC Sugar Dating مردد بود. در ۳۵ سالگی، مجرد و خسته از قرارهای سنتی، از بازیهای بیپایان پیامکی و نیتهای مبهم خسته شده بودم. چیزی که میخواستم ساده بود: ارتباطی بدون پیچیدگیهای عاطفی. بنابراین، تصمیم گرفتم این پلتفرم مبتنی بر بیتکوین را امتحان کنم، بدون اینکه بدانم این کار آغاز یک آزمایش رابطهای غیرمنتظره خواهد بود.
 
فرآیند ثبتنام به طرز شگفتآوری ساده بود. رابط کاربری BTC Sugar Dating تمیز و روشن بود و تمام قوانین بهوضوح نمایش داده شده بودند. کمی زمان صرف کردم تا پروفایلم را پر کنم و نوشتم که دنبال کسی برای شام و گفتوگوی آرام، بدون تعهدات هستم. سیستم بهسرعت من را با لیلی، زنی ۲۸ ساله که عاشق کتاب خواندن و سفر بود و به دنبال «همراهی کوتاه اما صادقانه» بود، جور کرد. صداقتش مرا آرام کرد، پس اولین پیام را فرستادم: «سلام، دوست داری شام بخوریم؟» او سریع جواب داد: «حتما، یه جا انتخاب کن.»
 
قرار گذاشتیم در رستورانی ایتالیایی در مرکز شهر ملاقات کنیم، جایی دنج با نور ملایم. زودتر رسیدم و کنار پنجره نشستم، کمی مضطرب، چون اولین بار بود که از چنین پلتفرمی با کسی قرار میگذاشتم. وقتی لیلی با یک لباس مشکی ساده وارد شد، لبخند آرامشبخشش فضا را گرم کرد. دربارهی چیزهای روزمره حرف زدیم – کار، فیلمها، حتی نوسانات اخیر قیمت بیتکوین. او خندید و گفت: «میدونی، پرداخت با بیتکوین یه جورایی باحاله، انگار داریم یه بازی مدرن بازی میکنیم.» سر تکان دادم، حس کردم حرفش یه جور اتصال عجیب ایجاد کرد.
 
وقتی سفارش دادیم، پرسیدم چی دوست داره. او پاستای غذاهای دریایی انتخاب کرد و گفت همیشه اینو میگیره. من استیک سفارش دادم و یه بطری شراب قرمز. وقتی گارسون رفت، شجاعتم رو جمع کردم و پرسیدم: «چرا تو BTC Sugar Dating هستی؟» کمی فکر کرد و گفت: «شفافیتش رو دوست دارم. میدونی چی داری میدی و طرف مقابل چی میخواد – بدون توقعات ساختگی.» جوابش خیالم رو راحت کرد؛ این دقیقا همون چیزی بود که دنبالش بودم – تعاملی ساده و صادقانه.
 
شام بهراحتی پیش رفت. دربارهی آخرین کتابی که خونده بود، استرس کاری من و چیزهای دیگه حرف زدیم. لیلی از اون آدمایی نبود که بیش از حد بخواد خوشایند باشه؛ او مهارتش در طبیعی نگه داشتن گفتوگو بود. وقتی غذا تموم شد، اپلیکیشن BTC Sugar Dating رو باز کردم، پرداخت رو تأیید کردم و بیتکوین به کیف پولش فرستادم. او به گوشی نگاه کرد، لبخند زد و گفت: «اولین باره که یه انتقال اینقدر تشریفاتی به نظر میرسه.» خندیدم. تو اون لحظه، بیتکوین فقط یه ارز دیجیتال نبود؛ نماد یه تعهد دوطرفه بود.
 
روانشناسان میگن بزرگترین ترس آدما تو روابط، عدم اطمینانه. تو قرارهای سنتی، همیشه داری نیت طرف مقابل رو حدس میزنی و میترسی زیادی بدی بدون اینکه چیزی بگیری. BTC Sugar Dating این مه رو با شفافیتش کنار میزنه. ماهیت غیرمتمرکز بیتکوین باعث میشه هر تراکنش مثل یه قرارداد باز باشه، جایی که هر دو طرف میدونن چی میدن و چی میگیرن. این وضوح حس سبکی به من داد که قبلا تجربه نکرده بودم.
 
بعد از شام، کمی تو خیابون قدم زدیم، نورهای شهر روی صورتش میدرخشید. یهو گفت: «این انگار یه آزمایشه، نه؟ هر دو داریم سعی میکنیم راهی پیدا کنیم که به هم وصل شیم بدون اینکه به هم صدمه بزنیم.» سر تکون دادم، حرفش دقیقا فکر من بود. تو BTC Sugar Dating، برای اولین بار حس کردم یه رابطه میتونه ساده باشه، بدون انتظارات سنگین.
 
بعد از اون شب، چند بار دیگه با لیلی ملاقات کردیم. هر بار مثل دوستا گپ زدیم و تکههایی از زندگیمون رو به اشتراک گذاشتیم. هر انتقال بیتکوین، به رسمیت شناختن ارزش زمان مشترکمون بود. فهمیدم که با وجود چارچوب قراردادی، ارتباطمون از صداقت خالی نبود. حضور لیلی منو آروم میکرد و یاد گرفتم تو همچین رابطهای تعادل پیدا کنم.
 
جامعهشناسان میگن نیازهای روابط مدرن داره تغییر میکنه. آدما دنبال ارتباطاتیان که بتونن کنترلش کنن، نه اونایی که غرقشون کنه. BTC Sugar Dating به این نیاز جواب میده، با شفافیت بیتکوین فضایی میسازه که نیازها رو میشه آزادانه بیان کرد. بعضیا میگن این معاملهست، من میگم احترام به زمان و احساساته. در مقایسه با نادیده گرفتن یا وعدههای پوچ تو اپلیکیشنهای دوستیابی، این واقعیتره.
 
این آزمایش رابطهای هنوز ادامه داره. نمیدونم من و لیلی تا کجا پیش میریم، ولی این تجربه نگاهم به ارتباطات رو عوض کرده. تو BTC Sugar Dating، یاد گرفتم به سادهترین شکل یه پیوند بسازم. شاید این آیندهی روابط باشه: قوانین شفاف که راه رو برای لحظههای صادقانه باز میکنه.