فقط میخواهم کسی با من شام بخورد
من آرش هستم، 37 ساله، و در آپارتمانی ساده اما راحت در مرکز تهران زندگی میکنم. از نظر حرفهای، کمی موفق بودهام؛ یک شرکت کوچک فناوری دارم و زندگیام از…
من آرش هستم، 37 ساله، و در آپارتمانی ساده اما راحت در مرکز تهران زندگی میکنم. از نظر حرفهای، کمی موفق بودهام؛ یک شرکت کوچک فناوری دارم و زندگیام از…
من سارا هستم، 28 ساله، و در آپارتمانی شیک در مرکز تهران زندگی میکنم. سالها فکر میکردم ارزش من به این بستگی دارد که چقدر میتوانم به دیگران بدهم. من…
من بهعنوان زنی 30 ساله که در تهران زندگی میکنم، زمانی فکر میکردم عشق مهمترین چیز در زندگی است. عادت داشتم برای جلب رضایت دیگران، خودم را با انتظاراتشان هماهنگ…
در عصری که فناوری هر جنبهای از زندگی را بازسازی میکند، تعریف صمیمیت بهآرامی تغییر مییابد. من، زنی 30 ساله که در تهران زندگی میکنم، زمانی باور داشتم که عشق…
در عصری که فناوری هر جنبهای از زندگی را بازسازی میکند، تعریف صمیمیت بهآرامی در حال تغییر است. زمانی ازدواج نماد نهایی عشق بود – یک سوگند مقدس، تعهدی برای…
در عصری که اطلاعات ما را غرق کرده و تعریف روابط صمیمی روزبهروز مبهمتر میشود، زمانی باور داشتم که عشق سفری پر از شور و وعدههاست. اما واقعیت ناامیدم کرد:…
در عصری که فناوری هر جنبهای از زندگی را تغییر میدهد، هرگز تصور نمیکردم که روابط انسانی صمیمی را بازتعریف کند. بهعنوان زنی در دهه سیام زندگیام که در شهری…
در شهری پرجنبوجوش که زندگی با سرعت سرسامآوری پیش میرود، زمانی باور داشتم که عشق چیزی است که باید دنبالش دوید – گردبادی سینمایی از شور و قلبهای شکسته. اما…
من زنی در دهه سیام زندگیام، ساکن شهری پرجنبوجوش که شلوغی اغلب میل به ارتباط واقعی را تحتالشعاع قرار میدهد. زمانی به روابط غیرسنتی با تردید نگاه میکردم و فکر…
در قلب شهر ایستاده بودم، جایی که نورهای نئون چشمک میزدند و همهمه جمعیت حس تنهاییام را تقویت میکرد. بهعنوان زنی در دهه سیام زندگیام، زمانی باور داشتم که عشق…
Please provide your email address . You'll be notified once the system is live.
This will close in 0 seconds