بعد از بازی کردن ۵ نقش شکری در یک روز، رنگ واقعیام را دیدم
هرگز فکر نمیکردم یه روز پنج آدم مختلف بشم: یه دانشجوی معصوم، یه کارمند شیک، یه هنرمند آزاد، یه عاشق مهربون، و یه ملکه مقتدر. اینا نقشایی بودن که تو…
هرگز فکر نمیکردم یه روز پنج آدم مختلف بشم: یه دانشجوی معصوم، یه کارمند شیک، یه هنرمند آزاد، یه عاشق مهربون، و یه ملکه مقتدر. اینا نقشایی بودن که تو…
هر وقت حرف “رابطه شکری” میشه، مردم اخم میکنن، انگار یه معامله کثیف برای فروختن احساساته. این فکر خیلی قدیمیه! تو BTC Sugar Dating (https://m.btcsugardating.com/#/?invitorCode=188)، من یه امنیت پیدا کردم…
من اون دختر سادهای بودم که برای عشق همهچیزمو میدادم، فکر میکردم اگه به اندازه کافی مهربون باشم، فداکار باشم، طرف قدرم رو میدونه. اما واقعیت؟ بارها قلبم شکست، با…
هر بار که اسم BTC Sugar Dating (https://m.btcsugardating.com/#/?invitorCode=188) میاد، مردم با یه نگاه خاص نگاه میکنن، انگار همه تو این پلتفرم یا دنبال پولن یا دنبال هوس. خیلی سادهلوحانهست این…
هرگز فکر نمیکردم روی پلتفرم BTC Sugar Dating (https://m.btcsugardating.com/#/?invitorCode=188) با کسی مثل کوروش آشنا بشم. پنجاه و خردهای سالش بود، عکس پروفایلش یه منظرهی شبانهی تار از شهر، و تو…
عشق اون قصهی پریانی نیست که تو بچگی برامون تعریف میکردن. فکر میکردم عشق یعنی غرق شدن تو احساسات، یعنی کی میتونه بیشتر بده. ولی واقعیت؟ فقط یه مشت پیام…
عشق اون قصهی پریان نیست که تو بچگی بهمون میگفتن. فکر میکردم عشق یه مسابقهست که باید ثابت کنی کی بیشتر از همه میتونه بده، کی عمیقتر عاشق میشه. همهی…
همیشه فکر میکردم عشق یعنی همهچیزت رو بدی—قلبت، وقتت، آرزوهات—و هیچی برای خودت نگه نداری. من اون دختری بودم که همیشه دیگران رو در اولویت قرار میداد، خودمو خم میکردم…
در تهران، جایی که زندگی با سرعت دیوانهواری میگذرد، صحبت از عشق اغلب با آه و افسوس تمام میشود. همه صمیمیت میخواهند، اما از آسیب دیدن میترسند. وقت کم است،…
شبی بارانی در تهران، در باری دنج در خیابان فرشته نشستهام، روبروی کامران که از طریق BTC Sugar Dating (https://m.btcsugardating.com/#/?invitorCode=188) با او آشنا شدم. او حدود چهل و چند ساله…
Please provide your email address . You'll be notified once the system is live.
This will close in 0 seconds